خدایا بگیر هــــر آنچه تـــــو را از ما میـــ گیـرد

۱۲ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

محرم _امام مظلوممان حسین(علیه السلام)

بسم الله النور




امسال محرم را بیشتر میفهمم 

مظلومیت اماممان را

مادر آمده و میگوید وقتی میخواهی بقیع بروی 

سلامی به امامان عزیز تر از جانت بدهی 

می‌آیند و تذکری میدهند که نایست حاجی

حتی دو ایرانی نمیتوانند کنار هم در آنجا بایستند انگار از ایستادن ایرانی ها کنار هم وحشت دارند.. 

نمیگذارند روحانی کاروان از بقیع از امامانمان بگوید و جلوی او را میگیرند که مبادا..



 

آن وقت میبینی و با تمام وجود حس میکنی امامان عزیزتر از جانت

امامان مهربانت چه قدر مظلومند... 

آه خدای من چقدر مظلومانه زندگی کردید و چقدر پس از شهادت مظلومید

خداوند لعنت کند سگ های وهابی که سگ هم از آنها بهتر است

آل سعود وهابی کثیف را که از حیوان هم پست ترند

که ببینید امامانمان که نور چشم ما هستند به دستان چه بی لیاقت هایی افتاده اند


موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه آینده

همسر و فرزندانی صالح از تبار سادات

بسم الله النور




بار ها این را گفته است

خداوند عزیز و مهربانم فرزندی از فرزندان فاطمةالزهرا را نصیبم گردان

و سرباز و یار و یاوری از سربازان و یاوران حضرت صاحب الزمان

و فرزندانی بسیار و صالح از تبار سادات


و در قنوت نماز ها میگوید:

ربَّنا آتِنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قِنا عذاب النارِ[1]


و



اللّهُم اٌرْزُقنی زَوجاً صالِحاً مِن ذُرِّیَّةِ الفاطِمةَالزَّهرا وَ مِن اَنْصارِ الصاحِب الزَّمان  


و در اول و آخر آن صلواتی بر رسول خدا و آل ایشان


_________________________________

[1]:امامان معصوم برای اصل ازدواج فرمودند که در قنوت نماز هایتان این آیه را بخوانید چرا که مقصود از حسنه در دنیا همسر خوب و با ایمان است(منبع: کتاب گلبرگ زندگی ص ١٠٧)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
طلبه آینده

تاڪسی و قـــــرآڹ

بسم الله النور



 تو تاکسی نشسته بودم راننده موج رادیوش روی رادیو قرآن بود

قران زیبایی هم پخش میکرد..

جلوتر ایستاد تا یک مسافر دیگر سوار کند

مسافر سوار شد بعد از چند لحظه با اشاره به پخش قرآن با لحن خاصی به آقای راننده گفت :

\"ببخشید کسی مرده!؟\"

راننده گفت : بله؛ خبر نداری!؟

با تعجب پرسید : کی!؟

راننده با لبخند خاصی گفت :

 دل من و تو !

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
طلبه آینده

تلاش برای رسیدن به کمال

بسم الله النور




تعدادی حشره کوچولو در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند. آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند. یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد، همه فریاد می زدند که مرگ تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشره ای که بیرون رفته بود برنگشته بود. وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید. وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود. حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود. سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود. تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقه ها کسی نمی میرد ولی نمی توانست وارد آب شود چون به موجود دیگری تبدیل شده بود.

شاید بیرون رفتن از شرایط فعلی ترسناک باشد، اما مطمن باشید خارج از پیله تنهایی، غم و ترس، تلاش برای رفتن به سوی کمال خیلی خوب است.

موافقین ۳ مخالفین ۰
طلبه آینده

تاثیر رفتار های به ظاهر خیلی جزیی در دیگران

بسم الله النور



یک روز صبح زود ساعتای هفت ماشین رو در خیابان پارک کردیم متوجه یک آقا شدم که میخواست روزش را شروع کند <<بسم الله الرحمن الرحیم>> گفت و من آن یک لحظه یک حس خوبی پیدا کردم یک انرژی مثبت گرفتم و هم برای آن آقا دعا کردم و هم احساس کردم چقدر خوب که در این زمانه کسی هست که روزش با بسم الله شروع کرد و من آن را شنیدم

یک روز دیگر میخواستم از خیابان رد شوم خانمی تقریبا نه با حجابی خوب در ماشین بود نزدیک من که رسید لبخند قشنگی زد و با دستش نشان داد که من رد شوم

و دوباره یک احساس زیبا و انرژی مثبتی گرفتم(شاید اگر کس دیگه ای میبود از یه چیزدیگه احساس خوبی میداشت)

و هنوز بعد از مدت های مدید این مطلب و این دو عمل کوچک اما بزرگ در ذهن من مانده




گاهی فقط یک کار خیلی کوچک حتی حالت های چهره در مواقع مختلف چقدر میتواند برای شخصی اثر گذار باشد

یک زمان یک نفر خیلی ناراحت است یا خیلی عصبانی یا خسته است

شاید یک لبخند کوچک از چهره ی کسی حتی شده برای یک لحظه(خانم به خانم آقا هم به آقا!!!) او را سرشار از انرژی کند

_____________________

چقدر امروز بادیدن دخترای کوچولوی دبستانی به وجد اومدم



۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
طلبه آینده

تنها 8 روز دیگر تا محرم باقی است...

بسم الله النور




▪باز باران با محرم

▪میخورد بر بام قلبم

▪یادم آمد کربلا را

▪دشت پرشور و بلا را 

▪گردش یک ظهر غمگین

▪گرم و خونین، لرزش طفلان نالان

زیر تیغ ونیزه هارا

▪با صدای گریه های کودکان

▪اندرآن صحرای سوزان

▪می دودطفلی سه ساله. 

▪پر زناله

▪دل شکسته

▪پای خسته

▪ باز باران قطره قطره می چکد از چوب محمل

▪خاکهای چادر زینب که کم کم میشود گل


▪بازباران با محرم

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
طلبه آینده

السلام علیک یا مولانا یا علی بن ابی طالب

بسم الله النور



یا علی مرتضی حیدر سلام

شیعه را تاج سر و سرور سلام

عالم آمد از برایت یا علی

عشق می‌گوید ثنایت یا علی

سائل کویت شفایم می‌دهد

بر همه دردم دوایم می‌دهد

شیعه قلبش با ولایت می‌تپد

قلب با شور لوایت می‌تپد

نبض عالم زیر دست پاک توست

این همه شور و شعف پژواک توست

تو قسم ناری و در کف جنان

کعبه‌ را بودی چو درّی در میان

قبل از آن که حق گلِ جسمت سرشت

نام نیکت بر درِ جنّت نوشت

حق برای خلقت شعری سرود

دربِ جنت رمز نامت را ورود

«هر که خواهد سیر از کوثر شود

باید اوّل عاشق حیدر شود»

حیدرا هست همه از هست توست

لحظه لحظه عمرِ شیعه دست توست

امشب از عشق تو هر جا محشر است

بر دو چشم عاشقان صد گوهر است

خرم آن دل روشن از نور تو شد

دل سراسر غرقه در شور تو شد

ثانی آل کسا، شاه عرب

با وجوت گشته عالم در طرب

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

یکی از مفقودین منا....

بسم الله النور



روز اولی که حادثه ی منا رخ داد ما خیلی نگران شده بودیم زنگ زدیم به حاجیامون که خداروشکر خوب بودن

الحمدلله

بعدا به مریم خانم یکی از دوستان خالم زنگ زدیم و فهمیدیم پدر ایشون هم بودند  ولی هنوز ازشون خبری نبود بنده خدا تنها بودن

و پیرمرد هم بودن تا دیروز پریروز نتونستن ازشون خبری بگیرن و اسمشون تو لیست مفقودین بود

امروز خالم تماس گرفتن گفتن شهید شدند

چیزی برای گفتن ندارم جز

لعن الله آل سعود

 لعن الله آل سعود 

لعن الله آل سعود

چه حالی دارن بازماندگان از دست رفتگان

خدا صبر دهد ان شاالله


۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
طلبه آینده

تصاویر دست پخت های ما در غیاب شان

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
طلبه آینده

نعمات خداوند به ما

بسم الله النور



⬅ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ

ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ...

⬅ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان، پرستار برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩ تا هزینه ی جراحی را بپردازد

پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ❗

پرستار ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ پرستار ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم

ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ

ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ❗

پرستار ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ❓

نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ❓

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ

ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ

برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ

ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم

ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا

نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم

پناه بر خدا

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه آینده