بسم الله النور
ب تلفن های وقت و بی وقتش از سر کار عادت کرده بودم...
حال تک تک مارا میپرسید...
هرجا ک بود ،سر ظهر و برای نهار خودش را میرساند خانه....
بسم الله النور
ب تلفن های وقت و بی وقتش از سر کار عادت کرده بودم...
حال تک تک مارا میپرسید...
هرجا ک بود ،سر ظهر و برای نهار خودش را میرساند خانه....
بسم الله النور
چند روز قبل از عمل دست ایوب حساب کتاب میکردم ،با پولی ک داشتیم ایوب زیاد نمیتوانست بستری بماند
ناگهان در زدند.....
ایوب پشت در بود....
بسم الله النور
مامان جهیزیه،ام را توی یکی از دو اتاق خانه جا داد...
دیگر چادر از سر زهرا و شهیده نیوفتاد ....
ایوب خیلی مراعات میکرد
بسم الله النور
مامان برای ایوب سنگ تمام میگذاشت
وقتی ایوب خانه ما بود ،مامان خیلی بیشتر از همیشه غذا درست میکرد....
بسم الله النور
صدای کلید انداختن به در امد
اقا جون بود...
به مامان سلام کرد و گفت طلا حاضر شو ب وقت ملاقات اقا ایوب برسیم
بسم الله النور
وقتی رسیدیم ایوب هم رسیده بود
مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه م و گفت :خوش امدی برو بالا،الان حاجی را هم میفرستم
بسم الله النور
با اجازه از محضر آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف
از فردا پنجشنبه داستان جدیدی در وبلاگ گذاشته خواهد شد
داستان شهید ایوب بلندی
بسم الله النور
بی تردید اگر توان رویارویی صحیح با امتحان فضای مجازی را نداشتیم, خداوند چنین آزمونی را پیش روی ما قرار نمیداد .
فضای مجازی واقعا مسئولیت ما را سنگین تر کرده است و میتوانیم چند برابر پیشینیان ثواب ببریم و جهاد کنیم همانطور که میتوانیم چندین برابر دچار ضعف و معصیت شویم
این که [امام] حسین علیه السلام فریاد میزند پس از اینکه همه عزیزانش را در خون میبیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمیبیند فریاد میزند که آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟
مگر نمیداند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سوال , سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ی ماست و این سوال انتظار [امام]حسین علیه السلام را از عاشقانش بیان میکند و دعوت شهادت او را به همه ی کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام مینماید
شهید نشان میدهد و می آموزد که در برابر ظلم و ستم , ای کسانی که " میپندارید نتوانستن از جهاد معاف میکند" و ای کسانی که میگویید پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود" نه شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن , با مرگ خویش بر دشمن پیروز میشود و اگر دشمنش را نمیکشد رسوا میکند
بسم الله النور
در خدمت رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای وارد یکی از کشور های آفریقایی شدیم در مراسم استقبال توپ شلیک شد گفتم صدای توپ برای چیست ؟ گفتند علامت احترام است گفتم چند تا گفتند هر کس به فراخور جایگاهش , برای رئیس جمهور ٢١ گلوله توپ , برای نخست وزیر ١٩ گلوله و... گفتم برای من چند گلوله دوستان گفتند برای تو یک تیرکمان
دقت مردم
خانمی از بینندگان درس هایی از قرآن همراه با نامه ای یک سوزن و مقداری نخ فرستاده بود و در نامه نوشته بود چند وقت است شما شب های جمعه صحبت میکنید و زیر بغل شما پاره است چطور آن را نمیدوزید و حواس بیننده هارا پرت میکنید
گویا ایشان نمیدانست که نوع دوخت لباس روحانیت چنین است
بسم الله النور
انتخابات مجلس خبرگان بود یکی از نامزد ها مرحوم آیت الله خاتمی از استان یزد بود ایشان در تلویزیون ظاهر شد و در نطق انتخاباتی خود گفتند : من که حوصله ای ندارم گفته اند کاندید باش من هم شده ام حالا اگر خواستید به من رأی بدهید و اگر نخواستید چه بهتر . چنان گفت چه بهتر که هنوز قیافه اش در خاطر من مانده است
شیخ انصاری قدس سره در زمان گمنامی که به سلمانی میرفت و یک قران میداد بعد هم که مشهور شد به همان سلمانی میرفت و یک قران میداد آرایشگر گفت: زمانی که ناشناخته بودید یک قران میدادید , حالا هم یک قران؟ شیخ گفت نامم مشهور شده , مساحت سرم که زیاد نشده است