خدایا بگیر هــــر آنچه تـــــو را از ما میـــ گیـرد

۲۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

برابری دعای زن با...

بسم الله النور



ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺪﺭﺱ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻣﻐﻤﻮﻡ،

ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭﻓﺮﻭﺷﯽ ﺷﺪ . 

ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺷﻠﻮﻍ ﺑﻮﺩ 

ﮐﻤﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﻮﺩ ...

ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ ﻭﺁﺭﺍﻣﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ

ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﺪ ..

 ﻭ ﮔﻔﺖ ؛ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣدتی اﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ

ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ . 

ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺑﯽ ﻏﺬﺍ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﭘﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ .. ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥﺩﻋﺎ ﮐﻨﻢ .ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﯽ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻮد ﺑﺎﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎﻋﯽ ﻭ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺪﯼ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﺵﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﺩ !ﺯﻥ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ،ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮔﻔﺖ ": ﺁﻗﺎﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ،ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ ".او ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﺴﯿﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ .

ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺘﮕﻮﯼﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪ .ﻣﺸﺘﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﺧﺮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ...

مغازه دار ﺑﺎ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﮔﻔﺖ : " ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ !! ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺧﻮﺩﻡ ! "ﺳﭙﺲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ": ﻟﯿﺴﺖ ﺧﺮﯾﺪﺕ ﮐﻮ؟ "ﺯﻥ ﻟﯿﺴﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ .ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﮐﻨﺎﯾﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ : " ﺩﻋﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬﺑﻨﻮﯾﺲ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﮐﻔﻪ ﯼ ﺗﺮﺍﺯﻭ .. ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺒﺮ !!!خانم ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﮐﻔﻪ ﯼ

ﺗﺮﺍﺯﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ . ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻔﻪ ﯼ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ

ﺭﻓﺖ !!..ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎﻭﺭﺵ ﻧﺸﺪ .ﻣﺸﺘﺮﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﯿﺸﺨﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﺮ

ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ .

ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﺎ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺟﻨﺲ ﺩﺭ ﮐﻔﻪ ﯼﺗﺮﺍﺯﻭ ﮐﺮﺩ ﻫﺮﭼﻪ ﺟﻨﺲ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺗﮑﺎﻥ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ ... ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﻟﯿﺴﺖ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ، ﮐﻔﻪ ﻫﺎﯼ

ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻧﺪ !....... خانم ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷﮑﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ .ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﻗﺖ، "مغازه دار" ﺑﺎ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎﺑﺒﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﭼﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺯﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ؛

" ﺧﺪﺍﯾﺎ ، ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﻨﯽ، ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻦ


__________________________________

 


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه آینده

به خاطر ترس از مار مُرد

بسم الله النور


روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد.................!
مار میگفت: انسانها از ترسِ ظاهر خوفناکِ من میمیرند؛ نه بخاطر نیش زدنم!
اما زنبور نمی پذیرفت.

مار، برای اثبات حرفش، به چوپانی که زیر درختی خوابیده بود؛ نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من او را می گزم و مخفی میشوم ؛ تو بالای سرش سر و صدا و خودنمایی کن!

مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن بالای سر چوپان نمود.
چوپان فورا از خواب پرید و گفت: ای زنبور لعنتی! و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد.
مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چندی بهبود یافت.

سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند:
اینبار زنبور نیش زد و مار خودنمایی کرد!
چوپان از خواب پرید
و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت!
او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه ننمود وضمادی هم استفاده نکرد...
چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد!
۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
طلبه آینده

خاطره ای از فیلم (محمد رسول الله)

بسم الله النور



دیشب سینما بودم برای تماشای فیلم محمد رسول الله
از تولد پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) عزیز و مهربونمون شروع شد و تا دوازده سیزده سالگی ایشان بود که به پایان میرسید

فکر میکردم زندگی پیامبر رو تا آخر نشون میده وقتی تموم شد گفتم اِی وای چه زود تموم شد بعدا اومدم خونه از اینترنت نگاه کردم نوشته بود فیلم محمد رسول الله سه قسمت داره که مجید مجیدی میخواد بسازه و این قسمت اولش بود

فیلم خیلی خوبی بود
هر چه بگویم لذت بردم کم گفتم اما باز هم حین دیدن فیلم احساس کردم پیامبر خوبمون مظلوم هستند مظلوم...
راستش یه انتقادی نسبت به حجاب خانماشون داشتم
حیفه فیلم به این خوبی این نقصا رو داشته باشه هر چند بخواد طبیعی جلوه کنه

انصافا خداوند پدر و مادر آقای مجید مجیدی و دست اندرکاران این فیلم سینمایی رو رحمت کنه
حقیقتا شایستگی میخواد پرداختن به چنین کارهایی...
ان شاءالله تو کارای بعدی هم موفق باشند
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه آینده

این شاهکار است...

بسم الله النور


به ابوسعید ابوالخیر گفتند:
فلانی قادر است پرواز کند،
گفت: این که مهم نیست، مگس هم میپرد.
گفتند: فلانی را چه میگویی..؟؟ روی آب راه میرود..!!
گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتتند: پس از نظر تو شاهکار چیست..؟؟

گفت: این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زَخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی٬ دلی نشکنی٬ از اعتماد کسی سوءاستفاده نکنی و کسی را از خود ناراحت نکنی.
این شاهکار است...!!
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه آینده

زیاد بودن حتما معیار حق بودن نیست

بسم الله النور


گاهی در توجیه کارهایمان می گوییم: 
اکثر مردم همین کار را می کنند...


ولی اگر به کلمه ی اکثرالناس در قرآن نگاه کنیم می بینیم:

لایعلمون(نمی دانند)
لایشکرون (شکرگذاری نمی کنند)
لایومنون (ایمان نمی آورند)

و اگر کلمه ی اکثرهم را بنگریم:
فاسقون (فاسقند)
یجهلون (جهل می ورزند)
معرضون (روی برگردانند)
لایعقلون (اندیشه نمی کنند)
لایسمعون (نمی شنوند)

اما بندگان صالح از افراد
قلیل و اندک میباشند که خدای بلندمرتبه فرمود:
و قلیل من عبادی الشکور
(اندکی از بندگانم سپاسگزارند)
و ما آمن معه الا قلیل
(و همراه او جز عده ای قلیل ایمان نیاوردند)
ثلة من الاولین و قلیل من الآخرین
(گروه کثیری از امت های نخستین هستند و گروه اندکی از امت آخرین)

"زیاد بودن" حتما معیار حق بودن نیست...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
طلبه آینده

خاطرات من ٧

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
طلبه آینده

نظر مجله ی فرانسوی اکومد درباره وضعیت آرایش در ایران;

صورت هایی که دی گچ ر واقعی و دلنشین نیستند زنان ایرانی چهره خود را پشت نقاب سنگینی از آرایش و عمل زیبایی مخفی میکنند
,جای تعجب دارد زنان این کشور علی رغم آموزه های دینی خود شبیه پورن استارها و ستاره های پورنویِ آمریکایی آرایش میکنند
 اینجور صورت آرایی هایی تنها در فیلم های سکسی دیده میشود
ما در خیابان های اروپا بسیار کم با چنین مواردی روبرو میشویم در ایران صورت زنان بیشتر از اینکه حس خوبی القا کند حس شهوت را برانگیخته میکند
خرید و فروش کتاب درمقابل خرید لوازم آرایشی بسیار بسیار کم و ناچیز جلوه میکند 

در ایران خرید و فروش یکسال کتاب برابر است با میزان خرید و فروش یک روز یا نیمه ای از روز ابزار آرایش
این یعنی جهان سوم; جایی که مردم آن نسبت به شعور خود بی تفاوت تر از ظاهر خود هستند 


The Akomode Magazine of French opinion about Iranian women makeup

The faces those are not real and pleasant. Iranian women hide their faces under mask of makeup and beauty surgeries.

It is strange that the women of this country make themselves like porn stars of American porn movies despite their religious educations. Like this, makeups just are seeing in sexy movies and we are facing with this case very low in Europe streets.

In Iran, the faces of women induct feeling of lust instead of nice feeling. Buying and selling of books is very poor cosmetics.

In Iran the buying and selling of books in year is like a cosmetics in one and half day. This is third world, where that its people are apathetic about their
senses via their faces

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
طلبه آینده

پاسخ آقای ماندگآری به سوال خانمی که آرایش در بیرون را دوست دارد

سؤال:
من دختری هستم که عاشق آرایش کردن هستم و آرایش هم برای دل خودم است. و آرایش من، برای جلب توجه دیگران نیست. من وقتی بیرون می روم به سر و وضع خودم می رسم تا دلم شاد بشود. آیا این کار من ایرادی دارد

پاسخ:
کار ایشان اشکالی ندارد ولی کمال نامهربانی، بی انصافی و ناسپاسی به حضرت حق است. قرار نیست که هر کس به دل خودش عمل کند. قرار است که همه به امر خدا عمل کنند.
موتورسواری که در پیاده رو موتورسواری می کند و امنیت مردم را به خطر می اندازد، می گوید: دلم می خواهد به پیاده رو بروم و در واقع به خواسته دلش عمل کرده است. کسی که در دم بیمارستان بوق می زند می گوید که من می خواستم شاد باشم بوق زدم و اِلا قصد کار دیگری ندارم. اگر این حرف ها عاقلانه است حرف این خانم هم عاقلانه است.
وقتی ما کاری می کنیم که به دیگران آسیب و ضرری می رسد، باید روی دل خودمان پا بگذاریم. اگر شما به حرف خدا گوش بدهید و حق کسی را ضایع نکنید می توانید به حرف دل تان عمل کنید. این خانم حرف خدا را ضایع کرده است زیرا در قرآن داریم که زنها نباید زینت و آرایش خودشان را آشکار کنند مگر برای همسران و محرم هایشان. در اینجا شما نمی توانید به دل تان عمل کنید زیرا ناسپاسی خدا می شود.
این خانم به چهار گروه لطمه می زند:


1 - در خیابان جوان عفیف نمی خواهد به چهره ی این خانم نگاه کند بنابراین به خودش فشار می آورد و سرش را پایین می اندازد. پس این فرد اذیت می شود و حقش ضایع می شود زیرا می توانست راحت در خیابان راه برود  مثل فردی که وقتی  آلودگی هوا وجود دارد مجبور است که ماسک بزند. 


2-به جوان بی بند و بار هم ظلم می شود زیرا این جوان وقتی خانم را در خیابان میبیند ازدواجش عقب می افتد  چون مجانی دارد نیازش را برطرف میکند  فرد باید با ازدواج نیازش برطرف شود نه با  هرزه گری و چشم چرانی 


3-چنین خانم هایی به ما میگویند چرا ازدواج  های مان  عقب افتاده است  متاعی که باید گران بفروشند  دارند مفت در خیابان حراج میکنند یعنی دارند به خودشان ظلم می کنند


4- به متاهل ها هم ظلم میشود  زیرا آقایان متاهل چشمشان به این خانم ها می افتد  که خیلی مرتب است وقتی به خانه میروند خانم را در آشپزخانه می بینند که خیلی مرتب نیست و به خاطر همین قیافه هارا مقایسه میکند
۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
طلبه آینده

این کجا و آن کجا!

بسم الله النور


عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها.
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا!

این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هردو میسوزند اما این کجا وآن کجا!

عده ای بر روی مین و عده ای بر پر قو
هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا!

این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش
هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا!

این یکی در عمق دجله,آن یکی آنتالیا
هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا!

این یکی با گازخردل, آن یکی با گاز پارس.
هردو میسازند اما این کجا وآن کجا!

عده ای کردند کار و عده ای بستند بار
هردو فعالند اما این کجا و آن کجا!

باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب
هر دو تا رفتند اما این کجا وآن کجا!

آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک
هر دو مسئولند اما این کجا و آن کجا!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
طلبه آینده

در محضر استاد آیت الله مجتهدی

بسم الله النور



آیت الله مجتهدی:

همیشه مقید به غسل توبه باشید، شاید بعد از آن غسل مردید. غسل نشاط
را هم نیت کنید که وقتی عبادت می کنید نشاط داشته باشید.
دیدید آدم گرسنه ، چه با نشاط غذا می خورد؟ آدمی که خوابش می آید
چه با نشاط می خوابد و لذت می برد؟ عبادت هم نشاط می خواهد. ماها
برای عبادت کسل هستیم. لذا مقید باشید غسل نشاط انجام دهید.

در محضر استاد
زرنگ باش
اگر میخواهی صدقه بدهی ، همین طوری صدقه نده ، زرنگ باش ! حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (علیه السلام) برای سلامتی آقا امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه شریف) بده !
برای دو معصوم است ؛ دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد.
ممکن نیست خداوند این صدقه ی تو را رد کند .
تو هم اینجا حق واسطه گری ات را می گیری .
تو واسطه ای و همین حق واسطه گری است که اجازه می دهد تو به مراحل خاص برسی .

در محضر استاد
با نیت کار کن
مثلا در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز می شویی .
سرت را با این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می کنی .
سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن .
خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که می شویی ، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده .
چند وقت که با نیت کار کردی ، آن وقت ببین که نور همه فضای زندگی ات را پر می کند و راه سیرت باز می شوثد .
" مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی "
۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
طلبه آینده