خدایا بگیر هــــر آنچه تـــــو را از ما میـــ گیـرد

۲۲۸ مطلب توسط «طلبه آینده» ثبت شده است

نسل سوخته قسمت های 86_95

بسم الله النور

با هر قدمی که برمی داشتم ... اونها یک بار، مرگ رو تجربه می کردن ... اما من خیالم راحت بود ... ا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 71_85

بسم الله النور

با همون نگاه عبوس همیشه بهم زل زد و نشست سر میز... صداش رو بلند کرد ...

ـ سعید بابا ... بیا سر میز ... می خوایم غذا رو بکشیم پسرم ... 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 61_70

بسم الله النور


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 56_60

بسم الله النور

بی حس و حال تر از همیشه ... روی تخت دراز کشیده بود... حس و رمق از چشم هاش رفته بود ... و تشنگی به شدت بهش فشار می آورد ... هر چی لب هاش رو تر کردم... دیگه فایده نداشت ... وجودش گر گرفته بود ... 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 51_55

بسم الله النور

با وجود فشار زیاد نگهداری و مراقبت از بی بی ... معدلم بالای هجده شده بود ... پسر خاله ام باورش نمی شد ... خودش رو می کشت که ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 46_50

بسم الله النور


چند شب بعد ... حال بی بی خیلی خراب شد ... هنوز نشسته ... دوباره زیر بغلش رو می گرفتم و می بردمش دستشویی ... دستشویی و صندلی رو می شستم ... خشک می کردم ... دوباره چند دقیقه بعد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 45,44,43,42,41

بسم الله النور

همه جا خوردن ... دایی برگشت به شوخی گفت ...

- مادر من ... خودکشی حرامه ... مخصوصا اینطوری ... ما می خوایم حالا حالاها سایه ات روی سرمون باشه ...

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 40,39,38,37,36,35,34,33,32,31

بسم الله النور

عید نوروز ... قرار بود بریم مشهد ... حس خوش زیارت ... و خونه مادربزرگم ... که چند سالی می شد رفته بود مشهد... 

دل توی دلم نبود ... جونم بود و جونش ... تنها کسی بود که واقعا در کنارش احساس آرامش می کردم ... 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 30,29,28,27,26

بسم الله النور

ایستاده بودم ... و محو اون حدیث قدسی ... چند بار خوندمش ... تا حفظ شدم ... عربی و فارسیش رو ...


دونه های درشت اشک ... از چشمم سرازیر شده بود ...

- چقدر بی صبر و ناسپاس بودی مهران ... خدا جوابت رو داد... این جواب خدا بود ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده

نسل سوخته قسمت های 25,24,23,22,21

بسم الله النور

اومد بیرون ... جدی زل زد توی چشمام ...

- تو که هنوز بیداری ... 


هول شدم ...

- شب بخیر ...


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
طلبه آینده